راهبرد
ما پس از خرداد90
میگویند از صد گذر کرده ، شاید بیشتر ، از آنگاه که نسیم آگاهی بر مردمانی از این دیار وزیدن گرفت و افقی دورتر نیز در نگاه ما جای گرفت. نگاهی که به داشتهها پیبرد و بیشتر خواست؛ برای خود ، آیندگان و برای ایران. تا کنون اما به ایستگاهی مطلوب نرسیدهایم. ما این روزها گرفتار یافتن دلیل شده ایم. این را به قطع یافته ایم که درد از خودمان است. مقصد را به روشنی ترسیم نمی کنیم و از پس شوری به راه می افتیم ، درد آنجاست که در نیمه راه نیز از همراهی باز می مانیم...
تا حدود 5 ماه دیگر نمایشی
در جریان است که اگر تدبیری نزد حاکمان و یا مقاومتی پیگیر نزد ما باشد ، باید
صحنه ای برای انتخاب نمایندگان واقعی ملت و فرصتی برای پیشرفت ایران باشد. اما ، افق
تیره به نظر می رسد.
بدون شک مقصد نهایی ما
انتخاباتی آزاد و شفاف است که حق یک ملت برای تعیین راه آیندهی این دیار است. دو
مانع این مقصود ، نخست خودمان و دیگری حاکمیتی تمامیت خواه است. اکنون در میانه
راهی برای یادگرفتن آزادی و درکنار آن برداشتنِ روحیات تمامیت خواهانه هستیم. نگاه
به تجارب پیشین ، همچون انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی و انتخابات ریاست جمهوری
88 به ما نشان میدهد که نباید صحنه را یکسره سفید و سیاه نمود و خط بطلان بر بخشی
از فرصتها
کشید. این دو نمونه گرچه هر یک در فضای متفاوتی رقم خورده اند اما زمینه ساز
موفقیت های چشمگیری بوده اند.یکی تبلور خواستِ
نمایندگان واقعی ملت شد و پایه های جنبشِ ملی شدن صنعت نفت را رقم زد و دیگری نقاب
از حاکمیتی مزور برداشت و اینبار تبلور مجدد خواستهای فروخوردهمان شد.
فرصت پیشِرو موجب شده تا
گفتگوهایی در بین طیف های مختلف شکل گیرد. بیانیه انتخاباتی شماره1 شورای هماهنگی
راه سبز امید نیز قدم مبارکی بود برای شکلگیری گفتگویی پویا و تصمیمی همه جانبه و
یکصدا. تا کنون دو راهبرد شاخص مورد توجه قرار گرفته:گروهی از هموطنان حضور در این
صحنه را از مدت ها پیش مردود دانسته و از تحریم سخن می گویند و گروهی دیگر هم میگویند
تصمیمگیری و بحث درباره این موضوع زود است و با ارائه شرایط حداقلی به امید گشایش
، زمان را می گذرانند. به گمان ما باید هرچه زودتر تصمیمی واحد اتخاذ کرد تا ضمن حضور
طیف های گوناگون ، بهرهبرداری حداکثری از این فرصت را نیز مهیا ساخت.
زمان میگذرد؛ تمام سنت ها و
ارزش های جامعهمان درحال فنا است. فقر و فحشا و دروغ هر روز بیشتر و ملموستر.
پرونده انتخابات88 و فجایع پس از آن باز و سوالهای بسیاری بیجواب مانده است.
کشور با مدیریت غلط در حال نابودیست و سیاستِ خارجی غلط عرصهها را یکی پس از
دیگری تنگتر میکند. فساد اقتصادی را نیز بیافزایید که در کشمکشهای بین جناحی
نمونهی شاخصِ آن از پرده برون افتاده. برخوردها با عرصه رسانه پس از بهاری دروغین
شدت یافته ، هرگونه حضور و صدای مخالف از مراسم ختم گرفته تا هموطنانی که نجات دریاچه
ارومیه را فریاد میزدند؛ سرکوب می شود. اینها نشان میدهد که هیچ چیز در نزد
حاکمیت تغییر نکرده.
فرصت پیشِرو ، میتواند
بستری برای آغاز اصلاح این آسیبهای چشمگیر و شکلگیری جنبشی محرک باشد. ما گمان
میکنیم هرچه زودتر باید با درایت نخبگان و فعالانِ عرصههای مختلف ، تصمیمی واحد
برای استفاده حداکثری از این فرصت اتخاذ شود.
پیشنهاد ما تحریم فعالانه است؛
در عین حال معتقدیم تجارب
تاریخی ما را وادار میکند ، حتی در قبال چنین حاکمیتی راه را برای هرگونه گفتگو
بازگذاریم.
اعتقاد ما بر این است هر
تصمیمی میباید خواستِ شهدا و همراهان دربندمان و هزینههای سنگینی که خانواده
هایشان میپردازند را موردتوجه قرار داده و چراغی روشن برای رسیدن به اهداف کوتاه
مدت و بلندمدت مان و قدمی پیشرو در رسیدن به فردایِ روشن باشد.
هسته مرکزی ائتلاف 25 بهمن
*جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد های :
تهران مرکز
علوم و تحقیقات (تهران)
تهران جنوب
*انجمن
اسلامی سبز دانشگاه تهران شرق
*گروه
رسا(راه سبز امید)
* دانشجویان سبز
دانشگاه اشرفی اصفهانی
*جمعی از دانشجویان
دانشگاه شیخ بهایی اصفهان